عدد و معدود همیشه در کنار هم بودهاند. عدد کلمهای است که برای شمردن اشیا و اشخاص به کار میرود و اسمی که به وسیله عدد شمرده میشود؛ معدود نام دارد. در جمله زیر «سه» عدد و «سال» معدود است. معدود، در فارسی پس از عدد به کار میرود.
محمد سه سال در آلمان زندگی کرد.
بسی رنج بردم در این سال سی
عجم زنده کردن بدین پارسی
انواع عدد در فارسی
عدد در زبان فارسی به چهار دسته تقسیم می شوند:
عدد اصلی
عدد اصلی از حیث ساختار کلمه، شامل دو دسته عدد اصلی ساده و عدد اصلی مرکب است. اعداد اصلی ساده به اعدادی گفته میشود که ساختمان آنها یک جزیی است و قابل تفکیک نیست و اعداد اصلی مرکب به اعدادی گفته میشود که ساختمان آنها یک جزیی است و قابل تفکیک نیست.
ساده | یک، دو، ده، بیست، صد و … |
مرکب | یازده، دوازده، دویست و … |
در ادبیات کلاسیک به جای بعضی از عددهای مرکب، صورت دیگری به کار برده میشد.
مثال: در بیت زیر مقصود از «ده و شش» عدد «شانزده» است.
ده و شش هزار از مهان سرای
ز گوهر کمرشان، ز دیبا قبای
عددهای اصلی وقتی با کلمات دیگر ترکیب شوند، کلمه مرکب میسازند.
مثال:
يكپارچه، يكتا، يكساله، يكشنبه، يكطرفه
گاهی بعضی از عددهای اصلی مثل ده، صد، هزار، میلیون، ده هزار، صد هزار، نشانه جمع میگیرند. در این صورت معنای آن بر مقدار نامعینی دلالت میکند.
مثال:
صدها زن، هزاران کتاب
عدد ترتیبی
اعداد ترتیبی یا وصفی، ترتیب معدود را معین میکنند و از ترکیب عدد اصلی با « ُم» یا « ُمین» ساخته میشود.
یکم، دوازدهم و … |
اگر عدد ترتیبی با الگوی «عدد اصلی+ ُمین» ساخته شود، معدود، قبل از عدد در جمله میآيد.
مثال:
این پنجمین باری است که به من زنگ می زند.
عدد کسری
عدد کسری به بخشی از عدد اصلی اطلاق میشود و از نظر ساختاری، بیش از پیش به اسم نزدیک است.
نیم، یک چهارم و … |
عدد توزیعی
به عددی گفته میشود که معدود را به مقدار متساوی تقسیم كند و از تکرار عدد اصلی به دست میآید.
یک به یک، چهار تا چهار تا و … |
یک نوع دیگر از عدد توزیعی، ترکیب عدد اصلی با پسوند «-گان» و «- گانه» است.
مثال:
یكان یا یگان، دهگان، صدگان، هزارگان
در عدد توزیعی گاهی به عدد دوم «به» اضافه میشود و معنای در برابر، نوبت و تناوب را نشان میدهد.
مثال:
سه به سه: سه در برابر سه
گاهی با اضافه کردن «ی» میتوان عدد را به نسبت معینی تقسیم کرد.
صدی چهار یعنی به ازای هر صد واحد، چهار واحد.