ضمیر کلمهای است که جانشین اسم میشود، نقشهای اسم را میپذیرد و از تکرار نامها در جمله جلوگیری میکند.
ضمیر شخصی یکی از انواع ششگانه ضمیرهای اشاره، تعجب، مبهم، پرسشی و مشترک هستند. کلمهای که ضمیر به جای آن بشیند، مرجع ضمیر مینامند.
من محمد را دیدم.
تو محمد را دیدی؟
در جمله دوم تو جانشین یک شخص با نامی مشخص شده است.
ضمیر شخصی دارای شش صیغه یا ساخت است:
من، َم | ما، مان |
تو، َت | شما، تان |
او (وی)، َش | ایشان، شان |
مرجع ضمیر گاهی به صورت بدل، بعد از ضمایر شخصی در جمله میآیند که البته الزامی نیست:
شما، دوستان، قضاوت کنید.
ضمیر شخصی مانند سایر ضمایر به جای اسم و گروه اسمی مینشیند و مانند فعل، بنا به گوینده صورتهای متمایز میگیرند؛ حتی مخاطب و مفرد و جمع بودن اسمی (شخصی) که جانشین آن شدهاند، در صورت ضمایر تأثیر دارند.
ضمیر شخصی جدا
ضمیر شخصی جدا به واژهای نمیچسبد و در جمله با معنا و لفظ مستقلی به کار میرود. ضمیرهایی چون آن آنان و آنها هم در مبحث ضمیر اشاره و هم در مبحث ضمیر شخصی بحث میشوند.
مفرد جمع
اول شخص | من | ما |
دوم شخص | تو | شما |
سوم شخص | او/ آن/وی | ایشان/آنها/آنان |
نقش ضمیرهای شخصی جدا یا منفصل در جمله
ضمیر گاهی نیز مانند اسم، صفت میگیرد که در آن حالت موصوف است.
نقش مسندی:
خانم محمدی تویی؟
بله: محمدی منم. (من هستم).
نقش نهادی:
من آن روز همین کار را کردم.
نقش اضافی:
نظر شما برایم بسیار ارزشمند است.
نقش مفعولی:
علی من را به موسسه معرفی کرد.
نقش متممی:
مادرش به او گفت، آن مرد در جوانی ثروتمند بوده است.
نقش تمیزی:
ضمیرهای شخصی جدا به ندرت همراه افعالی از قبیل شمردن، دانستن، انگاشتن و پنداشتن میآیند و ابهامی را که جمله بدون آنها دارد برطرف میکنند و در این صورت، نقش تمییزی دارند:
پیش از اینت گر که در خود داشتم
هر کسی را تو نمیپنداشتم
چند نکته درباره کاربردهای ضمایر شخصی جدا
- ضمیر وی ویژه نثر ادبی است.
- آنها هم برای انسان است و هم برای غیرانسان به کار میرود.
- ضمیر آن برای انسان به کار نمیرود.
- ضمیر شخصی او و ایشان در متون تاریخی برای غیرانسان نیز به کار میرفته و امروز در شعر و گاهی زبان عامیانه به همان شیوه کاربرد دارد.
- آن، آنها و آنان اگر در جمله مرجع ضمیر داشته باشند در دسته ضمیرها قرار میگیرند و تفاوت آنها در حالت ضمیرهای شخصی با ضمیرهای اشاره این است که در کاربرد ضمیر شخصی هیچگونه مفهوم یا عمل اشاره وجود ندارد.
- اگر دو ضمیر من و تو همراه را بیایند معمولاً نون از ضمیر من و واو از ضمیر تو میافتد.
ضمیر شخصی پیوسته
ضمیر شخصی پیوسته مجموعه تکواژهایی هستند که کارکرد و معنای مستقلی ندارند و همیشه همراه اجزای کلام به کار میروند.
مفرد جمع
اول شخص | م | مان |
دوم شخص | ت | تان |
سوم شخص | ش | شان |
در دستورهای کلاسیک فارسی، ضمیر پیوسته به دو ضمیر پیوسته فاعلی و مفعولی تقسیم شده است؛ اما امروز ضمیر پیوسته فاعلی را که با شش لفظ م، ی، د، یم، ید، ند که به فعل میچسبند، با نام شناسه میشناسیم.
نقش ضمیر شخصی متصل یا پیوسته در جمله
به طور کلی سه نقش مفعولی، متممی و اضافی برای ضمایر متصل شخصی وجود دارد. به دلیل وابستگی این ضمیرها به کلمات دیگر، در حالتها و موقعیتهای مختلفی خود را نشان میدهند.
نقش مفعولی:
بین دو جز در فعل مرکب
طولی نکشید که بیرونش کردند.
در آخر برخی از فعلهای گذرا (اعم از ساده و پیشوندی مرکب)
تابستان ۱۳۹۷ به مشهد مقدس رفتم.
در پایان متمم فعلهای گذرا (چه متمم اسم چه صفت)
خوشا شیراز و وضع بیمثالش
خداوندا نگهدار از زوالش
بین پیشوند و فعل در فعل پیشوندی
این رفتار برت میگرداند به گذشته …
تمیز
فارابی در علوم زمان خود چنان تبحری داشت که معلم ثانیاش نامیدهاند.
ضمیرهای پیوسته در موارد زیر نقش متممی میگیرند.
بعد از حرف اضافه
بهش گفتی؟
ازت پرسیدم.
در آخر متمم فعلهای گذرا و ناگذر
مادر نه ماه در شکم نگهت میدارد و دو سال در آغوش خویشتنت شیر میدهد.
در پایان بعضی از فعلهای گذرا
گفتمش
پرسیدمت
بین دو جز فعل مرکب
خانم محمدی واقعا خجالتم دادی.
در آخر نهاد
تو خفتهای و نشد عشق را کرانه پدید
تبارک الله از این ره که نیست پایانش
در آخر مفعول
من بیمار و نومید بودم. او از جیب خود پولم خرج کرد و بر تندرستی و پیروزی، امیدواریم داد.
بین دو جز در فعلهای ناگذر یک شخصه
دوستم مات و مبهوت سر جای خود خشکش زد.
ضمیر ش در آخر سوم شخص مفرد فعلهای گذرا و ناگذر
زهرا گفتش بیایید برویم بازار.
ضمیرهای شخصی پیوسته در موارد زیر نقش مضاف الیهی میگیرند
در آخر ضمیر مشترک
خودم، خودش
در پایان اسم
دلشان برای همخوابگاهیهایشان تنگ شده بود.
در آخر ضمیرهای اشاره، پرسشی و مبهم
بچهها کدامتان خودنویس آوردهاید؟
چند نکته درباره کاربردهای ضمایر شخصی پیوسته
- گر سه ضمیر م، ت، ش به آخر واژهای افزوده شوند که آن واژه به های بیان حرکت ختم شده باشد، یک الف به کلمه اضافه میشود؛ پروندهام، پروندهات، پروندهاش
- برای دوم شخص مفرد هنگام احترام به جای تو / ت از ضمیرهای شما / تان استفاده میکنند: لطفا این کتابتان را به من امانت بدهید.
- برای سوم شخص جمع به هنگام احترام، به جای او / ش از ضمیرهای ایشان / شان استفاده میکنند: به دیدار پدرتان رفتم و با ایشان صحبت کردم و از تجربیاتشان بهره بردم.
- اگرضمایر شخصی پیوسته به واژگان مختوم به الف و واو اضافه شوند؛ در بیشتر موارد میان واژه و ضمیرها، ی میافزایند: کتابهایم، کتابهایت، کتابهایش، کتابهایمان، کتابهایتان، کتابهایشان
- در زبان کوچه و بازار ضمیرهای شخصی بیافزودن ی به کار میروند. آبروم، آبروش، آبروت، آبرومون، آبروتون، آبروشون
- ضمیرهای شخصی مثل شما، من و تو گاهی اوقات صفت میگیرند، برای مثال صفت اشاره همین و این: همین شما مردم کوفه بودید که در سخنرانی عبیدالله زیاد مسحور کلامش شده بودید.
- و صفتهای بیانی که من و تو میگیرند: منِ سرگشته، تویِ دنیادیده، مای بیچاره