صفت را کلمه یا یکی از اجزای گروه اسمی دانستهاند که وظیفه بیان حالت، مقدار، شماره یا یکی از چگونگیهای اسم یا گروه اسمی را به عهده دارد و توضیحی درباره اسم میدهد یا آن را مقید یا محدود میکند. صفت مفعولی با اتفاق نظر همه دستورشناسان ساختاری و کلاسیک در کنار صفتهای ساده، فاعلی، نسبی و لیاقت از انواع صفت بیانی شناخته میشود.
دستورشناسان صفت بیانی را صفتی همراه اسم تعریف میکنند که اغلب پس از آن میآید و اسم با کسره بدان افزوده میشود و این صفت چگونگی و مشخصات اسم را از قبیل رنگ، قد، شکل، وضع، حجم، مزه، اندازه، مقدار، ارزش، فاعلیت، مفعولیت و نسبت بیان میکند.
صفت مفعولی، صفتی است که مفهوم وقوع فعلی را به موصوف خود نسبت میدهد؛ یعنی واقع شدن کاری را به اسم (موصوف) نسبت میدهد.
تفاوت صفت مفعولی با صفت فاعلی
صفت فاعلی، خود کننده کار است. اما صفت مفعولی چنین توانایی را ندارد.
صفت فاعلی: پایین آمده (خودِ موصوف پایین آمده)
صفت مفعولی: دستنوشته (این را دیگری نوشته است)
چگونگی ساخت صفت مفعولی
بن ماضی+ ه
سوخته، نوشته
گاهی ه از آخر صفت مفعولی میافتد و همان بن ماضی، معنی مفعولی میدهد.
خواست خدا این بود.
گاهی لفظ شده را نیز به این ساخت اضافه میکنند.
دیده شده
در بعضی دستورها ساختارهای دیگری نیز برای صفت مفعولی آمده است:
بن ماضی + ار
رفتار
اسم یا صفت + بن ماضی
باران بارید
بن مضارع + الف (صفت فاعلی مرکب)
رها
از هر فعلی چه گذرا و چه ناگذر میتوان صفت مفعولی ساخت. اگرچه برخی از صفتهای مفعولی که معمولاً از فعلهای لازم ساخته میشوند، معنی صفت فاعلی دارند نه مفعولی.
مثال:
رفته، پیشآمد
کاربرد صفت مفعولی
صفتهای مفعولی را در ارتباط با اسم میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
۱) دستهای که کاملا صفت هستند و میتوانند به عنوان وابسته اسم در ساختمان گروه اسمی به کار روند.
مثال:
[سالِ] گذشته
۲) واژههایی که از نظر ساختمان، صفت مفعولی هستند؛ اما کارکرد صفتی ندارند و در ساختمان فعل مجهول و ماضی بعید و التزامی و نقلی به کار میروند.
مثال:
پرسیده، نوشته
انواع ترکیبات صفت مفعولی
صفت (ساخت اصلی صفت مفعولی) + صفت مفعولیِ «شده»
برده شده
اسم + صفت
تربیت شده
صفت + اسم
پریده رنگ
ضمیر + صفت
خودباخته
صفت مفعولی مرکب مرخم (اسم + بن ماضی)
زهرآلود
اسم + فعل امر
خداحافظ
مفعول + متمم و متعلقات آن + صفت مفعولی
سر به فلک کشیده
ترکیب عطفی (اعم از اسم یا صفت) + صفت مفعولی در مفهوم فاعلی
سرد و گرم چشیده
در مواردی که اسم یا صفت به اول صفت مفعولی افزوده میشود، گاهی حرکت ه و د یا ت پیش از ه از آخر آن میافتد.
مثال:
دستپخت = دستپخته
ترکیبات صفت مفعولی را، علاوه بر نقش دستوری اجزا، میتوان بر اساس رابطه معنایی اجزا با یکدیگر نیز دستهبندی کرد.
همراه اسم یا ضمیری که فاعلِ صفت است
بادآورده (آنچه باد آن را آورده)
همراه اسم یا ضمیری که مفعولِ صفت است
دلداده (آنکه دلش را داده است)
همراه اسمی که متمم صفت است
خواب آلوده (کسی که به خواب آلوده است)
همراه قید که صفت مفهوم فاعلی دارد
عقب مانده (آنکه عقب مانده است)
با تقدّم صفت و حذف کسره اضافه
آلوده نظر