بن یا ریشه در دستور زبان فارسی به جزء اصلی، ثابت فعل گفته می شود و امکان تجزیه آن وجود ندارد. وقتی تمام عناصر غیر اصلی فعل که برای ساختن حالت های مختلف فعل به آن متصل شده اند را از فعل کسر کنید در اخر ریشه ی فعل باقی می ماند که امکان کم شدن چیزی از آن وجود ندارد. برای مثال، در شش صیغه از فعل رفتن، جزء «رو» که بن مضارع از فعل رفتن است، ثابت میماند که در ترکیب با یکی از شناسههای َم، ی، َد، یم، ید، َند صورت و معنای تازهای یافته مییابد.
بن فعل جزئی از کلمه است که معنی اصلی را دارد در همه صیغهها ثابت است و تغییر نمیکند. در شش صیغه از فعل رفتن، جزء رفت به عنوان بن ماضی ثابت است؛ اما هر فعل با گرفتن می استمراریساز در ابتدای خود و یکی از شناسههای َم، ی، -، یم، ید، َند در بخش پایانی، صورت تازهای یافته است.
می رفتم،می رفتی، می رفت،می رفتیم،می رفتید،می رفتند
بن فعل به دو دسته تقسیم میشود. یکی بن ماضی که در ساخت همه صیغههایی که بر زمان گذشته دلالت میکند، به کار میرود و دیگری بن مضارع که صیغههای با معنی زمان حال و آینده، مانند مضارع ساده، مضارع اخباری، مضارع التزامی و … از آن مشتق میشوند.مضارع در لغت به معنای “مانند شونده” و صیغهای از فعل که معمولاً به زمان حال یا آینده دلالت کند و فعل مضارع فعلی است که انجام گرفتن کار یا رخ دادن حالتی را در زمان حال بیان میکند. در واقع بن مضارع یکی از دو گونه بن در دستور زبان فارسی است که برای ساختن فعل زمان حال و گونه هایی از اسم و صفت (کلمات خویشاوندِ فعل) به کار میرود.
-
فعل مضارع در زبان فارسی به صورت زیر ساخته میشود:
برای تشخیص بن فعل مضارع در فعلهای صرف شده، میتوان:
۱-بن مضارع را می توان فعل امر بدون ب دانست. سادهترین روش ساخت بن مضارع، ساختن فعل امر و حذف ب از آن است. از مصدر فعل رفتن فعل امر برو ساخته میشود، ب از ابتدای آن برداشته میشود و کلمه باقیمانده رو است.
مصدر فعل ← فعل امر ← حذف ب از سر فعل امر ← بن مضارع
رفتن← برو ←رو
۲- شناسهها را از فعل صرفی حذف میکنیم هر چه باقی ماند جزء ثابتی است که در همه صیغهها تکرار شده است. فعلِ میخوانیم، اگر می استمراری و شناسهها را حذف کنیم، آنچه باقی میماند کلمه خوان است.دقت داشته باشید رسیدن به بن ماضی یک قاعده دستوری دارد و آن هم برداشتن نون از پایان مصدر فعل است. بن مضارع در فعلهای اندکی ریشه مشترکی با بن ماضی دارد و در بقیه فعلها بیقاعده است یا به تعبیری بیقاعدگیهای قاعدهدار خود را دارد.
مثال :
فعل میروند به صورت زیر تجزیه میشود:
میروند = می (پیشوند) + رو (بن مضارع) + ـ ند (پسوند)
البته یه راه ساده هم هست فعل را به اول شخص مفرد و سپس حرف «ب» را در صورت حضور حذف کنید.
مثال :
میرانم –> بران –> ران
ران در اینجا بن مضارع است.
-
ساختارهای وصفی ساخته شده از بن مضارع
چند گونه صفت از بن مضارع ساخته میشود:
ساختار | ترکیب | نمونه |
---|---|---|
صفت فاعلی | بن مضارع + ا | توانا |
بن مضارع + ان | شتابان | |
بن مضارع + ـ نده | سازنده | |
صفت مرکب | اسم + بن مضارع | غذاساز |
-
ساختارهای اسمیِ ساخته شده از بن مضارع
ساختار | ترکیب | نمونه |
---|
مصدر مضارع | بن مضارع + ـ ش | گردش |
اسم مرکب | اسم + بن مضارع + ـ ی | جانشینی |
اسم مرکب | بن مضارع + پسوند اسمی | پرهیزگار |