
مثلا یا مثلن؟ کدام یک درست است؟ شاید شما هم در مورد نوشتن مثلا یا مثلن دچار شک شوید که کدام املا درست می باشد، در ادامه با ما همراه باشید.
املای صحیح این واژه « مثلا » میباشد و نوشتن به صورت « مثلن » نادرست است.
تغییر در املای کلمات تنوین دار به دلیل کم سوادی ،ضدیت با زبان عربی یا هر دلیل دیگری جز آسیب رساندن به زبان فارسی و چند املایی شدن کلمات هیچ نتیجه ای نخواهد داشت. بدیهی است که تنها تغییر در نوشتار و ظاهر یک کلمه، آن را فارسی نمیکند.
مترادف و معادل واژه مثلا:
- به عنوان مثال
- انگار
- انگاری | درمثل
- فی المثل
- به طور مثال | ( مثلاً ) درمثل
- فی المثل
- برای نمونه
- چنانکه
- همانند
معنی مثلا در لغتنامه دهخدا
( مثلاً ) مثلاً. [ م َ ث َ لَن ْ ] ( ع ق ) بطور مثال و تمثیل. ( ناظم الاطباء ).
فی المثل. بمثل. از برای مثل. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
بعنوان مثل : و در میان شهر آنجا که مثلاً نقطه پرگار باشد دکه انباشته برآورده است. ( فارسنامه ابن البلخی ص ۱۳۸ ).
اگر مثلاً در ملک مشارکت توقع کنی مبذول است. ( کلیله و دمنه ).
علاجی در وهم نیامد که موجب صحت اصلی تواند بود و بدان از یک علت مثلاً ایمنی کلی حاصل تواندآمد. ( کلیله و دمنه ).
مثلاً چون کوهی که عراده رعد… و تیر پران بارانش رخنه ای نکند. ( مرزبان نامه ).
اگر اصرار دارید از کلمات تنوین دار استفاده نکنید میتوانید از معادل این کلمات استفاده کنید.
لیستی از کلمات تنوین دار و معادل های آنها:
- اضطراراً : ناگزیر
- الزاماً : به اجبار
- ایضاً : هم/ نیز/ همچنین
- آناً : در لحظه
- باطناً : در باطن
- تدریجاً : رفتهرفته/ کمکم/ به تدریج
- تصادفاً : اتفاقی
- تصریحاً : به صراحت
- تعمداً : عمدی/ خودخواسته
- تقریباً : کم و بیش (کمابیش)
- حتماً : به طور حتم/ به یقین/ بدون شک/ بیشک
- حضوراً : حضوری
- حقیقتاً : به راستی
- دقیقاً : به دقت
- سریعاً : به سرعت/ با سرعت
- شفاهاً : شفاهی
- صریحاً : صریح
- ظاهراً : به ظاهر
- عمیقاً: ژرف
- عادتاً: از روی عادت
- عامداً: عمدی، خودخواسته
- عمدتاً: به طور عمده/ در بیشتر موارد
- فوراً: سریع، به سرعت
- قاعدتاً: طبق قاعده
- کتباً: کتبی
- گاهاً: گاهی/ گهگاه/ هرچندگاه/ گاه/ گاهگدار
- لزوماً: لازم است
- متعاقباً: پس از این
- متفقاً: گروهی/ جمعی
- متناوباً: به تناوب
- متناسباً: به تناسب
- مثلاً: برای مثال
- مجاناً: مجانی
- مجدداً: دوباره
- مختصراً: به اختصار
- مرتباً: مرتب
- مسامحتاً: به تسامح
- مستمراً: دائم/ دائمی/ همیشه
- مسلماً: بیشک
- مشترکاً: مشترک
- مشخصاً: مشخص
- معمولاً: همیشه/ بیشتر اوقات
- مفتخراً: با افتخار
- مفصلاً: مفصل
- مقدمتاً: در ابتدا/ برای شروع
- مکرراً: مکرر، به تکرار
- منحصراً: منحصر/ انحصاری
- منظماً: منظم
- موقتاً: موقت
- ابتدائاً: در ابتدا/ در آغاز
- ابداً: هرگز/ هیچ وقت
- اتفاقاً: از قضا
- اجباراً: به ناچار
- اجماعاً: روی هم رفته
- اجمالاً: مختصر/ اجمالی
- احتراماً: با احترام
- احتمالاً: به احتمال/ احتمال دارد/ شاید
- احتیاطاً: برای احتیاط
- اختصاراً : خلاصه/ به اختصار
- اختصاصاً: اختصاصی
- اخیراً: به تازگی/ تازگیها
- ارتجالاً: بیدرنگ
- اساساً: در اصل
- اشتباهاً: به اشتباه
- اصطلاحاً: به اصطلاح/ در اصطلاح
- اصلاً: هرگز/ هیچ وقت
- ناچاراً: به ناچار/ ناگزیر
- نتیجتاً: در نتیجه
- ندرتاً: به ندرت
- نسبتاً: به نسبت
- یقیناً: به یقین،/ بی تردید
- نهایتاً: در نهایت
- نیابتاً: به نیابت از