نویسندگان دستورهای کهن، دستور زبان را فن درست گفتن، درست نوشتن و تعلیم زبان میدانند و آن را به دو شاخه صرف (واژهشناسی) و نحو (جملهشناسی) تقسیم کردهاند.
دستور زبان به قوانین و ضوابط حاکم بر ساختار واژهها، جملهها، واجها، آواها و معناها در زبان میپردازد؛ به زبان سادهتر، دستور زبان فارسی موظف به جمعآوری و تدوین قواعدی است که اهل زبان در گفتار و نوشتار فارسی از آن استفاده میکنند.
اما امروز دستور زبان یکی از زیر مجموعههای دانش زبانشناسی محسوب میشود و پنج زیر مجموعه دیگر را به آن نسبت دادهاند که عبارتند از:
- آواشناسی
- واجشناسی
- صرف
- نحو
- معناشناسی
امروزه هیچ دستورنویسی نمیتواند بدون الهام از زبانشناسی نوین کار دقیق و شایستهای عرضه کند. باید توجه داشت که پایه زبانشناسی جدید، دستور است و بین این دو فن ارتباط نزدیکی وجود دارد و نمیتوان آنها را به آسانی از یکدیگر جدا کرد.
کاربرد و فواید دستور زبان فارسی
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که هنگام مواجهه با کتابهای دستور از خودتان میپرسید؛ استفادهکنندگان از دستور چه مقدار به آن پایبندند؟ نوشتن دستور برای زبان چه اهمیتی دارد؟ آیا بدون مطالعه کتب دستور نمیتوان یک متن ادبی نوشت؟ فلسفه تدوین دستور بر چه پایهای استوار شده است؟
دو نوع رویکرد نسبت به دستور زبان فارسی وجود دارد. برخی آن را علمی بیهوده و بیفایده میدانند و عدهای دیگر آن را پایه زبانآموزی و درست گفتن و درست نوشتن دانستهاند. افراط و تفریط درباره دستور زبان فارسی میتواند آسیب جدی به پیکره زبان فارسی وارد کند.
با نگاهی دقیقتر میتوانیم برای دستور زبان فارسی فواید زیر را برشمریم:
- کمک به زبانآموزی
- تثبیت زبان
- جلوگیری از تحولهای نادرست و با هرج و مرج
- کمک به نقد ادبی و فهم بهتر متون
- گسترش لغتسازی به شیوه صحیح
- وضع اصطلاحات فنی و علمی به روز
- تدوین صحیح قواعد املایی
- نشان
- دادن تطور زبان فارسی
اکثر کتابهای دستور زبان فارسی دچار نواقصی هستند که احتمالا دلایل عمده آن، تغییرات زبان فارسی و آمیختگی آن با زبانهایی همچون عربی و مغولی است. بیشتر دستورنویسان ما با تأثیرپذیری از دستورهای عربی و اروپایی اقدام به تدوین دستور زبان فارسی کردهاند.
وجود اصطلاحات نامناسب
از آنجا که اساس نوشتن دستور فارسی، با تأثیر از زبان عربی آغاز شده، بسیاری از اصطلاحات مانند حال، تمیز، مفعول و … هم وارد زبان فارسی شدند. عدهای از دستورنویسان زبان و ادبیات فارسی مانند دکتر خانلری و دکتر فرشیدورد تلاش کردهاند که واژگانی فارسی بسازند، اما باز هم از سوی دستور نویسان دیگر، به این واژگان تازه انتقاداتی وارد شدهاست. تعدادی از این کلمات عبارت است از: تکواژ، واژک، همکرد، کارواژه، نامواژه و …
آمیختگی و آشفتگی قواعد
متاسفانه نویسندگان دستور زبان توجهی به گونهها، جلوهها و نمودهای مختلف زبان فارسی نداشتند. بنابراین در قوانین فارسی آشفتگی مشاهده میشود. تفاوت محاوره با نوشتار و یا اختیارات شاعری که در نظم تفاوتهایی را به وجود آورده، زبان فارسی را اندکی پیچیده کرده است.
بیخبری از زبانشناسی و بیتوجهی به روش تحقیق جدید
آنچه به عنوان زبانشناسی وارد کتب درسی و دانشگاهی شده است، بیشتر بدلی و عامیانه است و با زبانشناسی واقعی و علمی فاصله دارد. دستور نویسی با زبانشناسی عجین شده است و دستور نویسان نباید از تازهترین نتایج تحقیقات زبانشناسی نوین غافل بمانند.
افراط و تفریط در توجه به تحقیقهای دستورنویسان بیگانه
دستورنویسان با تقلید کورکورانه از قواعد زبان بیگانه به نحوی به شالوده دستورنویسی آسیب رساندهاند و عدهای دیگر از پژوهشهای ضروری و کاربردی آنها غفلت کردهاند. دستور زبان فارسی به تقلید از دستور زبانهای عربی، فرانسه، انگلیسی و ترکی نوشته شده است که سبب شده از دقت و صحت دستورهای موجود کاسته شود.
هر زبانی علاوه بر قوانین ویژه خود که باید از همان زبان استخراج شود، دارای یک رشته قوانین مشترک با زبانهای دیگر است که همگانیهای زبان نامیده میشود و آنها را میتوان از کتب بیگانه به دست آورد.
اقبال کم دانش آموختگان زبان و ادبیات فارسی و زبانشناسی به دستور
شاید دلیل این امر را بتوان پیچیدگی دستور زبان فارسی دانست که وقتی با اطلاعات کم اساتید رشتههای مرتبط عجین میشود، جایی برای خلاقیت و بررسی دوباره دستور فارسی نمیماند. اگر دقت کنیم، بیشتر کتابهای موجود، اغلب به تقلید از دستور پنجاستاد، خیامپور، پنج استاد، دکتر باطنی و دکتر خانلری نوشته شدهاند و ذوق و ابتکار دیگری در دستورنویسی به کار نرفته است.
نقص در روش تحقیق
در دستورهای موجود، از مصوتها، هجاها، سازهها و آواهای زبر زنجیری، واجشناسی و گروههای دستوری کمتر صحبت شده و توجه پژوهشگران بیشتر به صرف و مفردات کلمات معطوف شده است. دستورنویسان تخصص دقیقی در زبانشناسی نداشتهاند و دستور زبان را به تقلید از دستورهای فرنگی و یا دیگر زبانها نوشتهاند، برخی از جنبههای مهم دستور نادیده گرفته شده است. به نظر میرسد توجه دقیق اساتید این حوزه به متون نظم و نثر فارسی هم آن چنان که باید معطوف نبوده است.
تاریخچه مختصر دستور زبان فارسی
دستورهای اولیه زبان فارسی به دست کسانی نوشته شده است که فارسی زبان نبودهاند. پیشینیان، آموزش دستور زبان را برای افرادی مفید و لازم میدانستند که میخواهند آن را به عنوان زبان دوم بیاموزند.
از سوی دیگر، زبان عربی به عنوان زبان رایج علمی، سیاسی و دینی روزگار به کار میرفت و عربیدانی امتیاز ویژهای برای افراد محسوب میشد. به همین جهت اقبال بیشتری برای تدوین قواعد زبان عربی وجود داشت. به همین جهت نمیتوانیم در تاریخ تطور کتابهای دستور زبان فارسی، به دنبال کتابی مستقل درباره در این باره باشیم و قواعد زبان را جسته گریخته در کتابهای لغت، نقد شعر، منطق و .. مییابیم.
یکی از قدیمیترین کتابهایی که به زبان فارسی و درباره قواعد زبان فارسی نوشته شده است؛ کتاب دانشنامه علایی، نوشته ابن سینا است. در بخش منطق کتاب، ابن سینا کلمات را به سه قسم اسم، کلمه (فعل) و ادات (حرف) تقسیم میکند. بنابراین احتمالا میتوانیم ابن سینا را اولین دستور نویس فارسی بدانیم.
پس از ابنسینا، خواجه نصیر در کتاب اساسالاقتباس و قطبالدین شیرازی در کتاب درةالتاج همین شیوه را در پیش گرفتهاند. شمس قیس رازی هم در کتاب المعجم فی معاییر اشعار العجم، ذیل بحث قواعد شعر و ادب، نکاتی را درباره صرف و اشتقاق فارسی بیان کرده است.
کتاب حلیةالانسان فی حلبةاللسان، تألیف ابن مهنا، درباره قواعد زبانهای عربی، ترکی و فارسی مطالبی نوشته است.
ابوحیان نحوی (۶۵۴-۷۴۵ هـ. ق.) کتابی منطق الخرس فی لسان الفرس را تالیف کرده بود که متاسفانه امروز نسخهای از آن موجود نیست؛ اما شواهد و استناد کتابهای دیگری که پس از آن نوشته شدهاند، نشان میدهد که این کتاب درباره قواعد زبان فارسی نوشته شده بود.
ردپای دستور زبان فارسی را در مقدمه فرهنگهای لغت هم میتوانیم ببینیم. فرهنگهایی مانند فرهنگ جهانگیری (۹۸۷ هـ. ش)، برهان قاطع (۱۰۳۰ هـ. ش)، انجمن آرای ناصری (۱۲۵۰ هـ. ش )، از این دستهاند.
نخستین کسی که کلمه دستور را برای نام کتاب قواعد زبان پارسی انتخاب کرد و قواعد فارسی را از عربی جدا ساخت میرزا حبیب اصفهانی بود که این کار را با الهام از دستور زبانهای فرنگی انجام داد. اگر به این موضوع علاقمندید، برای مطالعه بیشتر در این باره، به صفحه ۱۲۶ کتاب لغتنامه مراجعه کنید.
1 Comment
جلال : از تهران
توضیحات پایه ادبیات فارسی بسیار با ظرافت و تحلیلی مطرح شده است . ممنون از ارائه مطالب .
ارادت ما را پذیرا باشید .