شبه جمله کلمه یا کلماتی است که معنای یک جمله کامل را با خود حمل میکند و عمل فعل را انجام میدهد؛
در صورتی که در ساختمان آن، فعلی وجود ندارد. جملههای بیفعل اقسام مختلفی دارند و از پرکاربردترین جملات، در زبان گفتار و حتی نوشتار فارسی محسوب میشوند.
مثال:
دریغا: افسوس میخورم.
بَه: تحسین میکنم.
زینهار: دوری کن.
بسمالله: بفرمایید.
دقت: توجه کن.
خاموش: حرف نزن.
شبه جمله مرکب
ساختمان شبه جمله مرکب معمولا تشکیل شده از دو یا چند جزء است.
خیلی خوب، ای دریغ، هزار آفرین
شبه جمله ساده
ساختمان شبه جمله ساده از یک کلمه تشکیل میشود.
آفرین، لعنت
کاربرد شبه جمله
دعا، آرزوی خوب و امید
آمین، کاش، ای کاش، کاشکی، به سلامت، پاینده، خداحافظ، به امید دیدار، شب خوش، سفر به خیر
سپاسگزاری
متشکرم، سپاس
شادی
خوشا، به سلامتی، مژده، الحمدلله، چشمم روشن
امر، دستور و خواهش
ساکت، آتش، خاموش، یواش، بسم الله، حمله، تندتر، زود، کمک، از نو
آگاهی
زنهار، هین
تبریک، تحسین و تشویق
آفرین بر تو، درود بر تو، عالی، چه عالی، ایوالله، مرحبا، خیلی خوب، چه خوب، احسنت
قبول کردن
چشم، بله قربان، ای به چشم، به روی چشم
ترحم
بیچاره، طفلکی
افسوس
دریغ، دریغا، داد، فریاد، امان، حیف، هیهات، واویلا
نکار
حاشا، هرگز، نه
سوگند
به خدا، به جان خودم، به شرافتم قسم
دشنام و نفرین
زهر مار، کوفت، مرگ، لعنت، خاک بر سرش
شبه جمله گاهی با اسم، صفت یا قید مشترک است و این نقشهای دستوری را میپذیرد.
بسیار خوب، حاشا
اگر شبه جمله به وسیله ای یا پسوند الف یا تکرار و عدد یا هر دو مورد از این موارد ذکر شده به صورت همزمان به کار برود، بار معنایی آن دارای تاکید میشود. زمانی که شبه جمله حاکی از شادی، امر، تحسین و … باشد، معمولا پس از آن علامت تعجب میآید.
ای دریغ، دریغا، افسوس، افسوس، هزاران آفرین، هرگز هرگز و…
برخی از صاحبنظران، حروف ندا مانند ای، یا و الف بعد از اسم (مانند الف پروردگارا) را نیز شبهجمله میدانند.
ترکیبات عربی نیز در فارسی میتوانند به عنوان شبه جملهها به کار بروند.
الامان، الحذر، وامصیبتا، واحسرتا، بارکالله، استغفرالله، سبحانالله، نعوذبالله، ماشاءالله و…
صوت در دستور زبان فارسی
صوت نوعی سخن معرفی شده است که مفهوم یک جمله را دارد، اما با واژههای معمول زبان ساخته نمیشود و کاربرد آن تنها برای بیان حالات عاطفی و روحی است. صوت در طبقهبندی نحوی وارد نمیشود و نمیتوان آن را اسم، صفت، قید یا فعل دانست. این اصوات عموماً نقش فعل را بازی میکنند، بی آنکه شکل آنها را داشته باشند.
لذت
آه
افسوس
وای، آه آه، ای وای
دستور
هیس، کیش کیش
درد
آخ، اوخ، آی
هشدار
اُهوی، اهای، هی
صدا زدن
آهای، هی
اعتراض
اِ، اِهه، دِهه
فسوس
وای، آه آه، ای وای
ناخشنودی
اَه، امان
تنفر
اَهاَه، پیف، عق
پاسخ منفی
نُچ
تمسخر و خوار کردن
اُهو، اِهه، هُو