همه ی ما با این بیت سعدی آشنا هستیم و غالبا آن را این طور می نویسیم و می خوانیم:

بنی آدم اعضای یکدیگرند

که در آفرینش ز یک گوهرند

معنی این شعر آن است که انسان‌ها مثل اعضای یک بدن به هم پیوسته هستند و خلقت آنها از یک گوهر واحد است، اگر یک انسان در سختی و مشکل باشد، گویی همه انسان‌ها دچار مشکل شده‌اند و درد هر انسانی به دیگر انسان ها هم منتقل می شود. هر انسانی که از غم و درد دیگران ناراحت نشود، شایسته نیست که او را در زمره‌ٔ انسان‌ها به حساب آورند.

این شعر بر انسان دوستی و همدردی و همدلی انسان ها با یکدیگر – از هر قوم و جنسیت و نژادی – تاکید دارد.

شادروان سعید نفیسی تنها کسی بود که بر اساس رسم‌الخط رایج در میان نویسندگان، عقیده داشت که این بیت به صورت بنی آدم اعضای یک پیکرند ثبت و ضبط شده است.

بنی آدم اعضای یک پیکرند

که در آفرینش ز یک گوهرند

غلامحسین یوسفی در توضیحات گلستان (ص ۲۶۴)، در تأیید و تأکید درستیِ این مطلب چنین می‌نویسد: «اعضای یکدیگرند»: چنین است در همهٔ نسخه‌ها. مجتبی مینوی در پاسخ اظهارنظری مبنی بر ترجیح ضبط «اعضای یک پیکرند»  چنین نوشته‌است: «صحیحِ این شعر سعدی همین‌طور است (اعضای یکدیگرند)… مضمون از عبارات معروف عصر سعدی بوده و او جمله‌ای را که زبانزد بوده‌است به قلم درآورده‌است.» حبیب یغمایی در تأیید نظر مذکور گفته‌است: «در بیست سال قبل که با مرحوم فروغی کلیات سعدی را برای تجدید چاپ آماده می‌کردیم، نسخه‌های بسیار معتبر و قدیم که تاریخ کتابت آن‌ها از ۷۱۷ و ۷۲۴ ه‍.ق به‌ بعد بود، در اختیار داشتیم. در همهٔ این نسخه‌ها… قطعهٔ معروفِ «بنی‌آدم اعضای یکدیگرند» به همین عبارت نوشته شده و تاکنون هیچ نسخه‌ای از قدیم و جدید، خطی و چاپی، به نظرِ اهل ادب نرسیده که به عبارتی جز این باشد.»

همچنین استدلال نویسندگان دیگر این است از اعضای يكديگرند معنای استعاری استنباط می‌شود که از معنای يک پيكرند غنی‌تر است و این موضوع را نباید نادیده گرفت که استفاده از عبارت يک پيكرند سبب می‌شود در مصرع دوم حشو ایجاد شود.

معنی شعر بنی آدم اعضای یکدیگرند یا یک پیکرند

{ به بازوان توانا و قوت سر دست
خطاست پنجه مسکین ناتوان بشکست }

اگر توانایی و قدرت دارید کار اشتباهی است به زیر دستان خود ستم کنید .

{ نترسد آن که بر افتادگان نبخشاید
که گر ز پای در آید کسش نگیرد دست }

کسی که به دیگران و هم نوعان خود کمک نکند ، اگر به مشکلی هم برخورد کند ، کسی دست او را نمیگیرد و به او کمک نمیکند .

{ هر آن که تخم بدی کشت و چشم نیکی داشت
دماغ بیهده پخت و خیال باطل بست }

کسی که در حق دیگران بدی می کند و انتظار دارد با او خوب رفتار شود ، سخت در اشتباه است و خیال باطل میکند .

{ ز گوش پنبه برون آر و داد خلق بده
وگر تو می ندهی داد روز دادی هست }

از گوش خود پنبه را بیرون آور و حق دیگران را بده وگرنه در آخرت باید حق دیگران را پس بدهی .

{ بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند }

همه مردم در دنیا مانند اعضای یک بدن هستند و همگی از یک گوهر آفریده شده اند .

{ چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار }

اگر یکی از اعضای بدن ، با مشکلی مواجه شود ، در کار بقیه اعضا هم مشکل ایجاد میشود .

{ تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی }

تو که ناراحتی و غم دیگران برایت مهم نیست ، نمیشود اسم تو را انسان گذاشت .

0 دیدگاهبستن دیدگاه‌ ها

ارسال دیدگاه

عضویت در خبرنامه

آخرین پست ها و مقالات را در ایمیل خود دریافت کنید

[mc4wp_form id="517"]

ما قول می دهیم که اسپم ارسال نشود :)