شاید شما هم در مورد نوشتن رصد یا رسد دچار شک شوید که کدام املا درست می باشد، اگر معنای مورد نظر شما مراقبت، مواظبت، نظارت و… میباشد، املای درست آن « رصد » هست و اگر معنای دسته، گروه، بهره منظور شما هست املای آن « رسد » میباشد.
رصد یعنی چه؟
- نظر دوختن بچیزی
- چشم داشتن چیزی
- زیج
- نظاره گری
- نظردوختن
- مراقبت
- مواظبت
- نظارت
- نگهبانی
رصد برابر پارسی: نظر، مراقبت، ملاحظه، رعایت، مشاهده، تماشا، رصد کردن، قوه مشاهده.
رسد یعنی چه؟
- جوخه
- دسته
- گروه
- بهره
- حصه
- بهره، نصیب به حصه، سهم مالیاتی. [خوانش: (رَ سَ) [معر.] (اِ.)]
- (~.) (اِ.) دسته، واحدی نظامی شامل سه جوخه.
- حل جدول: جوخه، بهره و قسمت
- مترادف: جوخه، دسته، گروه، بهره، حصه
- گویش مازندرانی : سهم – اندازه –قسمت
- رسد (فرهنگ فارسی هوشیار): حصه و بهره، قسم، قسمت، بخش
رسد برابر پارسی: دسته، جوخه، حصه، بهره، قسمت.
معنی رصد در لغتنامه دهخدا
رصد. [ رَ ] (ع مص ) رَصَد.مصدر بمعنی رَصَد. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). چشم داشتن. (دهار) (ترجمان القرآن جرجانی دبیرسیاقی ص ۵۲) (مصادر اللغه ٔ زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ).
رجوع به رَصَد شود. || راه نگاه داشتن. (ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص ۵۲) (مصادر اللغه ٔ زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ).
معنی رسد در لغتنامه دهخدا
[ رَ س َ ] (اِ) حصه و بهره. (ناظم الاطباء). سهم و حصه ای که به کسی میرسد. (فرهنگ نظام ). بمعنی مطلق حصه، و رصد با صاد مهمله معرب آنست. (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ). حصه. (از غیاث اللغات ، از چراغ هدایت ).
بخش. قسم.قسمت. سهم. حصه. بهر. (یادداشت مؤلف ) :
کرد فرهاد به سنگ آنچه به دل ما کردیم
عشق او را رسدی داد و بما هم رسدی.