صفت واژه یا گروهی از واژه‌ها است که قبل یا بعد از اسم مى آید، و آن‌ را با ویژگى یا مفهومى همراه مى‌کند و درباره آن توضیح می‌دهد.

صفت فاعلی را یکی از وابسته‌های پسین اسم تعریف کرده‌اند که در دسته صفت‌های بیانی قرار می‌گیرد و  پس از اسم می‌آید؛ با کسره به اسم افزوده می‌شود و چگونگی و مشخصات اسم را از قبیل رنگ، قد، شکل، وضع، حجم، مزه، اندازه، مقدار، ارزش، فاعلیت، مفعولیت و نسبت بیان می‌کند.

صفت فاعلی از آن نمونه صفت‌های بیانی است که معنای فاعلیت را دارد و بر کننده کار یا دارنده معنی دلالت می‌کند یا آن که مفهوم انجام عملی را به موصوف (اسم) نسبت می‌دهد. صفت فاعلی از صفت‌های ترکیبی است و همواره یکی از ساختارهای مشتق، مشتق-مرکب یا مرکب دارد.

چگونگی ساخت صفت فاعلی

زبان فارسي از راهكارهاي متفاوتي براي ساخت صفت فاعلي بهره مي گيرد كه همه آنها بر مفهوم « انجام دهنده كار يا دارنده و پذيرنده حالت » دلالت دارند. براي نمونه، پسوندهاي اشتقاقي « َ نده »، «- ان » ، « – گار » ، « – گر » ، « – كار »، « – ا »، « – ار » همگي بر مفهوم فاعليت دلالت دارند و واژه هاي جديد را ذيل اين معناي خاص توليد مي كنند.  البته علاوه بر بن مضارع، در مواردی، بن ماضی، اسم ذات، صفت، قید یا فعل امر و … نیز با پسوندها ترکیب می‌شوند و صفت فاعلی می‌سازند. به این نوع از صفت‌های فاعلی، صفت‌های فاعلی مشتق گفته می‌شود.

ساخت انواع صفت فاعلی با بن مضارع

صفت فاعلى نشان مى‌دهد که موصوف کننده کارى است و ساخت‌هایى دارد از این قبیل:

بن مضارع + َ نده

گوینده/ گیرنده

 بن مضارع + ان  این ساخت را صفت حالیّه نیز مى‌نامند، زیرا بر گذرا بودنِ وصف دلالت مى‌کند.

دعاگویان/ گریان

بن مضارع + آ  این ساخت برابر است با صفت مشبّهه در عربى و معمولا پایدارىِ وصف را مى‌رساند.

شنوا/ دانا

بن ماضى + آر

خواستار/ خریدار

بن ماضى یا بن مضارع یا اسم + گار

آفریدگار/ پرهیزگار/ یادگار

بن ماضى یا بن مضارع یا اسم + گر

رُفتگر/ توانگر

اسم یا بن فعل یا ساخت امر + کار

ستم‌کار / طلب‌کار

  قید یا ضمیر مشترک + بن مضارع

 تندرو

این ساختار از ساختار های فعال واژگانی در زبان فارسی است و برای واژه‌سازی و ساخت لغات و اصطلاحات زیادی مثل هواسنج،‌ گرماسنج، دلکش و … کاربرد دارد. گاهی لغتی که با اضافه کردن نده به بن مضارع ساخته می‌شود، معنی مبالغه را در خود دارد که در این صورت، آن را صفت شغلی هم می‌گویند (از نظر معنایی)، مانند؛ گوینده یا راننده و گاهی نیز معنی دوام و ثبوت را می‌رساند.

از ترکیب بن مضارع با اسم یا صفت و دیگر پسوندها، نوعی صفت فاعلی مرکب مرخّم به دست می‌آید که برخی آن را مخفف صفت فاعلی مرکب با نشانه نده دانسته‌اند (این ترکیب گاهی هم مفهوم صفت مفعولی دارد) مانند سخنگوی که اصل آن سخن‌گوینده بوده است.

صفاتی که با یکی از چهار پسوند ار، گار، گر، کار ساخته می‌شوند چه در ترکیب با بن مضارع چه دیگر واژه‌‌ها، به دلیل این که بر کثرت و تکرار وقوع فعل دلالت دارند صیغه مبالغه نیز نامیده‌ می‌شوند.

ساخت صفت فاعلی با بن ماضی

بن ماضی + ار

یادگار

بن ماضی + گار

ماندگار

بن ماضی + گر

صورتگر

ساخت صفت فاعلی با اسم معنی و اسم ذات

 اسم معنی + گر

 دادگر

اسم معنی + کار

ستمکار

 اسم ذات + گر

سفالگر

 اسم ذات + کار

صافکار

وقتی گر و کار آخر اسم ذات بیایند، کلمه مرکبی می‌سازند که بر پیشه و حرفه دلالت می‌کند.

ساخت صفت فاعلی با صفت

 صفت + گر

روشنگر

صفت + کار

خلافکار

ساخت صفت فاعلی با فعل امر

ساخت امر + کار

طلبکار

فعل امر در نقش صفت فاعلی

گاهی فعل امر به تنهایی یا به صورت ترکیب با کلمه یا فعل امر دیگر، نوعی صفت فاعلی می‌سازد که بیشتر مخصوص زبان محاوره است.

علی آدمِ بگو بخندیه

صفت فاعلی مرکب، نوعی از صفت فاعلی است که از بیش از یک کلمه ساخته شده است. ممکن است یکی از اجزای صفت فاعلی مرکب، خود یک صفت فاعلی مشتق باشد. که در این صورت، آن را صفت فاعلی مشتق-مرکب می‌گوییم.

اسم + صفت

مراجعه کننده

صفت + اسم

درنده‌خو

 اسم + اجزای دیگر + ساخت امر

 تو دل برو

ساخت امر و نهی

کج دار و مریز

 صفت + صفت فاعلی + ک

دلخوش کنک

بن مضارع (صفت فاعلی) همراه متمم و متعلقات دیگر

نان به نرخ روز خور

برخی از انواع صفات فاعلی به صورت گروه وصفی می‌آید

هیزم بیار معرکه

جایگاه صفت فاعلی در جمله

 حالت اضافی که صفت، به بعد از خود اضافه می‌شود

به نام خداوندِ جان آفرین

صفت قبل از اسم می‌آید و کسره حذف می‌شود

جهاندار محمود ِگیرنده شهر
ز شادی به هرکس رساننده بهر

با تاخیر صفت بدون آن که در آن تغییری رخ دهد. در این حالت، یک صفت فاعلی مرکب ساخته می‌شود

منم گفتِ یزدان پرستنده شاه
مرا ایزد پاک داد این کلاه

با تأخیر صفت و حذف علامت صفت «نده». در این حالت یک صفت فاعلی مرکب مرخّم ساخته می‌شود.

سرافراز، گردن فراز که سرفرازنده و گردن فرازنده بوده است.

هرگاه صفت فاعلی با مفعول یا یکی از قیود مثل: بیش، کم، بسیار، پیش، پس و نظایر آن ترکیب شود، علامت صفت حذف می‌شود، و صفت فاعلی مرکب مرخم ساخته می‌شود.

 پیشرو، پس رو

 

0 دیدگاهبستن دیدگاه‌ ها

ارسال دیدگاه

عضویت در خبرنامه

آخرین پست ها و مقالات را در ایمیل خود دریافت کنید

[mc4wp_form id="517"]

ما قول می دهیم که اسپم ارسال نشود :)