نصیب یا نسیب؟ املای کلمات فارسی

نصیب یا نسیب، کدام واژه درست است؟ نصیب بنویسیم یا نسیب؟ معنی نصیب و نسیب چیست؟

شاید شما هم در مورد نوشتن نصیب یا نسیب دچار شک شوید که کدام املا درست می باشد، املای صحیح این واژه به معنی مورد نظر شما بستگی دارد، اگر منظور شما بهره، سود، بخت و تقدیر باشد باید به صورت « نصیب » نوشته شود اما اگر منظور شما خویشاوند باشد باید به صورت « نسیب » نوشته شود.

معنی نصیب

• بهره
• بهر
• حصه
• روزی
• سود
• درآمد
• سهم
• قسمت
• نصیبه
• نوال
• اقبال
• بخت
• تقدیر
• سرنوشت
• طالع
• قرعه
• نشان

معنی نسیب

• خویشاوند
• قریب
• شایسته
• مناسب
• اصیل
• شعرلطیف
• نسب دار
• شخص عالی نسب
• بانسب
• خویشاوند
• خویش

۱ – ( صفت ) مناسب شایسته .

۲ – قریب نزدیک خویشاوند.

۳ – صاحب نسب ( عالی ).

۴ – شعر لطیف درباب زنان : وباید( شاعر) که در افانین سخن واسالیب شعرچون نسیب و تشبیب ومدح وذم …ازطریق افاضل شعرا.. عدول ننماید.

توضیح جماعتی ازارباب براعت گفته اندکه نسیب غزلی باشدکه شاعرعلی الرسم آنرا مقدمه مقصودخویش سازد تا بسبب میلی که بیشتر نفوس را باستماع احوال محب ومحبوب و اوصاف مغازلت عاشق و معشوق باشد طبع ممدوح بشنودن آن رغبت نماید و حواس را از دیگر شواغل باز ستاند و بدین واسطه آنچه مقصود قصیده است .

بخاطری مجتمع ونفسی مطمئن ادراک کندو موقع آن بنزدیک او مستحسن تر افتدچنانک انوری گفته است : برمن آمدخرشید نیکوان شبگیر بقدچو سرو بلند و برخ چوب در منیر. هزار جان لب لعلش نهاده بر آتش هزار دل سر زلفش کشیده در زنجیر. گشاده طره او بر کمین جان ها دست کشیده غمزه او در کمان ابرو تیر. ( انوری .المعجم .مد.چا.۳٠۴:۱

معنی نصیب در لغت نامه دهخدا

نصیب. [ ن َ ] (ع اِ) بهر. (زمخشری ). حظ. (اقرب الموارد) (المنجد). بهره. (منتهی الارب ) (دهار) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص ۹۹) (زمخشری ) (ناظم الاطباء). حصه. قسمت. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). حصه ٔ معین و بهره ازهر چیزی. (از متن اللغة). وایه. (ناظم الاطباء). قسم.قسمت. تیربخش. سهم. نصیبة. فرخنج. نیاوه. حظیة. (یادداشت مؤلف ). ج ، انصباء، انصبة، نُصُب :

وزین همه که بگفتم نصیب روز بزرگ
غدود و زهره و سرگین و خون و بوگان کن.

آن کسی که اعتقاد وی بر این جمله باشد… توان دانست که نصیب خود را از سعادت تمام یافته باشد. (تاریخ بیهقی ص ۳۳۳).

نصیب عبدالرزاق به اضعاف دبیران فرمود که دیگران داشتند بسیار و وی نداشت. (تاریخ بیهقی ص ۵۳۴).

پس آنگاه برادر نصیب ما تمام بدهد. (تاریخ بیهقی ص ۲۱۶).

ای شاه نصیب خویش بیرون کن
زین جاه بلند و نعمت شاهی.

ناصرخسرو