در زبان فارسی کلماتی که تلفظ یکسان ولی معنای مختلفی دارند باعث سخت شدن املای فارسی میشوند.
این کلمات اغلب در متون فارسی به اشتباه به جای یکدیگر به کار میروند با آنکه املای متفاوتی دارند.
در نوشتن این کلمات باید به بافت و معنای جمله توجه داشته باشید تا بتوانید کلمه صحیح را بنویسید. یعنی معنای دقیق هر کلمه را باید بدانید تا بتوانید درست تصمیم بگیرید.
این کلمات مشابه گاهی دقیقا معنای متضاد دارند؛ مانند قریب و غریب؛ که اولی به معنای نزدیک و دیگری به معنای دور است.
شکل اول | شکل دوم | شکل سوم/ توضیحات |
---|---|---|
نهار: روز، مقابل لیل | ناهار: وعده غذایی | |
آج: برجستگی روی سطح چیزی مانند لاستیک چرخ ماشین | عاج: دندان فیل | |
قالب: کالبد | غالب: چیره | |
آذر: آتش، نهمین ماه شمسی | آزر: عموی حضرت ابراهیم | |
ابلغ: رساتر، بلیغتر | ابلق: هر چیز دو رنگ به ویژه تضاد دو رنگ سیاه و سفید | |
قدیر: توانا | غدیر: آبگیر | |
اثاث: لوازم خانه | اساس: بنیاد، پایه | این کار از اساس خراب است. به زودی اثاثکشی خواهیم داشت. |
قدر: ارزش، اندازه | غدر: حیله، فریب | |
اثیر: کره آتش | اسیر: گرفتار به دست دشمن | عسیر: دشوار |
فراق: جدایی، دوری | فراغ: آسودگی | |
اذل: خوارتر، پستتر | ازل: همیشگی، بیآغاز | اضل: گمراهتر |
غذا: خوراک | قضا: تقدیر | غزا: جنگ |
طوفان: باد همراه با باران | توفان: غرنده، توفنده | |
ارض: زمین | عرض: پهنا (در مقابل طول) | |
شست: انگست بزرگ دست و پا | شصت: عدد | عدد شصت مانند عدد صد، قبلا به صورت شست نوشته میشد اما برای پرهیز از اشتباه املای آن به شصت تغییر داده شد. |
سد: مان، بند و حایل | صد: عدد | در گذشته عدد صد به صورت سد نوشته میشد مانند: جشن سده اما اکنون آن را به صورت صد مینویسند که با واژه سد اشتباه نشود. |
خار: تیغ | خوار: پست و خفیف | |
اشباه: مانند (جمع شبه) | اشباح: روحها (جمع شبح) | |
اقارب: نزدیکان | عقارب: عقربها | |
اظهر: ظاهرتر، آشکارتر | ازهر: روشن و درخشان | |
الم: درد و رنج | علم: درفش پرچم، بیرق | |
الیم: دردناک | علیم: دانا، آگاه | |
خان: مرحله و خانه در هفت خان (افزوده لقب و رئیس) | خوان: سفره | |
حیات: زندگی | حیاط: محوطه خانه | |
حور: زنان زیبای بهشتی | هور: خورشید |