حرفی که دو کلمه یا دو جمله را در زبان فارسی به یکدیگر عطف می‌کند (ربط می‌دهد) حرف عطف می‌گویند.

این حرف در فارسی به‌صورت و نوشته می‌شود. این واو، دو یا چند کلمه یا گروه با نقش یکسان را به یکدیگر معطوف می‌کند.

حرف عطف یا پیوند عطف ساز چیست

وقتی حرف پیوند، دو جمله مستقل، یا دو جمله تابع، یا دو جمله اصلی را به هم وصل ‌کند و یا دو کلمه یا دو ترکیب، یا دو گروه مرکب از چند کلمه را که در جمله یک حالت دارد به هم ربط ‌دهد، حرف عطف یا پیوند عطف‌ساز نامیده می‌شود.

 باز مرا به لطف گرفتند و به زمین آوردند.
جمله مستقل+حرف عطف+جمله مستقل

حرف عطف یکی از پرکاربردترین نقش‌ها میان حروف در دستور زبان فارسی است که میان دو یا چند کلمه یا جمله پیوند ایجاد می‌کند.

مایل شدن به چیزی، کلمه‌ای را به‌وسیله حرف ربط به کلمه قبلی ربط دادن

مهم‌ترین حروف ربط عطف‌ساز یا شبه‌حروف ربط عطف‌ساز

و، آنگاه (آنگه)، اگر، القصه، اما، بل، پس، بلکه، و، تا، چون، چه، خواه، در جمله، فی‌الجمله، که، لکن، نیز، وا، وانگهی، ولیکن، ولیکن که، و یا، خواهی، و نیز، دگر، سپس، همچنان، همچنین، همیدون، هنوز، و هم، هم، یا.

حروف عطف می‌تواند به منظور زیر به کار رود:

عطف، تلخیص و وصل، فوریت و عدم درنگ، حال، استیناف یا از سرگرفتن و تجدید، اباحه یا جایز دانستن، تخییر یا برگزیدن، تردید یا شک، تسویه، استدراک یا پی بردن، اضراب یا مثال‌ها و مانند‌ها، استنباط، ترتیب و تعقیب و ترتیب و تراخی یا درنگ.

در زبان فارسی امروز نیز مرسوم است که وقتی چند کلمه هم‌پایه یا هم‌نقش با یکدیگر می‌آیند، ویرگول یا درنگ بین کلمات جای «واو» را می‌گیرد و بین کلمه اول، دوم و سوم  و… ویرگول می‌گذارند و فقط کلمه آخر را با واو جدا می‌کنند.

واو عطف را عموماً در لفظ نمی‌آورند و فتحه آن به ضمه تبدیل می‌شود و به حرف ماقبل داده و به‌صورت «اُ» تلفظ می‌شود.

دل و دلدار، نیک و بد، دشمن و دوست.

گاهی نیز آن را به‌صورت مفتوح تلفظ می‌کنند.

علی وَ حسین آمدند.

نقش حرف واو در دستور زبان فارسی به حرف عطف‌ساز منحصر نمی‌شود.

شمس قیس در «المعجم فی معاییر اشعارالعجم» این کلمه را در فارسی همان واو عطف عربی می‌داند اما مشخص نیست که تلفظ این حرف در زمان رودکی و فردوسی همان‌طور که شمس قیس در این کتاب بیان کرده مانند واو مفتوح عربی بوده یا در آغاز مصرع و بیت مانند همزه مضموم تلفظ می‌شده است.

خیام‌پور در کتاب «دستور زبان فارسی»، واو را حرف ربط عطف معرفی می‌کند.

این همه هیچ است چو می بگذرد
تخت و بخت و امر و نهی و گیر و دار

و بعد واو را گاهی حذف می‌کند؛ چنانچه صائب در این بیت انجام داده است.

به ‌قدر هر سکون راحت بود بنگر مراتب را
دویدن، رفتن، استادن، نشستن، خفتن و مردن

0 دیدگاهبستن دیدگاه‌ ها

ارسال دیدگاه

عضویت در خبرنامه

آخرین پست ها و مقالات را در ایمیل خود دریافت کنید

[mc4wp_form id="517"]

ما قول می دهیم که اسپم ارسال نشود :)