نهاد، کلمه‌ یا گروهی از کلمات است که درباره آن، خبری می دهیم و موجب عملی‌شدن فعل می‌شود.

تشخیص نهاد در جمله

برای تشخیص نهاد در جمله می‌توانید از کلمات پرسشی چه چیزی و چه کسی استفاده کنید. نهاد پیش از گزاره قرار می‌گیرد و به دو صورت جدا و پیوسته در جمله حضور پیدا می‌کند و حتی می‌تواند به صورت اسم، ضمیر، صفت یا گروه اسمی به کار رود.

برای تشخیص نهاد، از کلمات پرسشی چه چیزی و چه کسی بهره می‌گیریم و نباید آن را با چه چیزی را و چه کسی را که برای تشخیص مفعول مورد استفاده قرار می‌گیرد اشتباه کنیم.

امیر به باشگاه رفت. امیر: نهاد (اسم)

او به باشگاه رفت. او: نهاد (ضمیر)

بچه های کلاس زبان آمدند. بچه های کلاس زبان: نهاد (گروه اسمی)

زیبارویی از مسیری می‌گذشت. زیبارو: نهاد (صفت)

نهاد همیشه در ابتدای جمله نمی‌آید.

این لباس زیبا را علی برای من خریده است.

نهاد جدا یا نهاد اختیاری

نهاد، کلمه‌ای است که به طور معمول در اول جمله قرار می‌گیرد و به کلمات دیگر نچسبیده است. نهاد جدا عموماً قابل حذف است.

مریم به بازار رفت. مریم: نهاد جدا

نهاد پیوسته یا نهاد اجباری

شناسه‌ای است که به فعل پیوسته است و به لحاظ شمار و شخص، با نهاد جدا مطابقت دارد. نهاد پیوسته، قابل حذف نیست.

  • دارنده صفت و حالتی باشد؛ علی، باهوش است.
  • پذیرنده صفت و حالتی باشد؛ سارا، نگران شد.
  • پذیرنده کار باشد؛ لباس پوشیده شد.
  •  کننده کار باشد؛ لیلا آمد.
  • کننده کار باشد؛ حسین، کتاب را آورد. 
  • پذیرنده هستی و وجود داشتن باشد؛ اینجا کسی هست.
  • پذیرنده مالکیت باشد؛ محمد، کتاب دارد.

گاهی نهاد از جمله حذف می‌شود. در این مواقع تشخیص نهاد با توجه به فعل جمله یا اجزای جمله قبلی امکان‌پذیر است.

هر روز به دیدن او می‌رفتم.
[من]هر روز به دیدن او می‌رفتم.

در اینجا از شناسه «م» موجود در آخر فعل «می‌رفتم» پی به نهاد یعنی «من» می‌بریم.

کتاب من را بیاور.
محمد! کتاب من را بیاور.

اگر نهاد، کننده کار باشد به آن فاعل می‌گوییم و اگر از وضعیت و حالت آن خبر دهد، نهاد مسندالیه خوانده می‌شود. حالت یا وضعیتی که به مسندالیه نسبت داده‌ایم نیز مسند نام دارد.

رضا به خانه آمد.
رضا: کننده کار و فاعل است.

رضا خوشحال بود.
رضا: نهاد مسندالیه است که درباره وضعیت آن (خوشحالی) خبر می‌دهیم.

گاهی یک نهاد برای چند جمله به کار می‌رود؛ به این شکل که در جمله اول می‌آید و در جملات دیگر حذف می‌شود.

حسین به خانه رفت، لباس‌هایش را برداشت و از خانه خارج شد.

حذف نهاد و گزاره به قرینه لفظی

نهاد، بخشی از گزاره را نیز می‌توان به قرینه لفظی حذف کرد.

دل فدای او شد و جان نیز هم: دل فدای او شد و جان نیز هم فدای او شد

«فدای او شد» در جمله دوم قرینه لفظی حذف شده است.

حذف نهاد و گزاره به قرینه معنوی

نوعی دیگر از حذف نهاد و گزاره وجود دارد که به قرینه لفظی نیست. در این موارد قرینه لفظی وجود ندارد و با توجه به معنا و مفهوم جمله، بخشی از آن حذف می‌شود.

دیروز به خانه احمد رفتم و کتاب را پس دادم.

کتاب را پس دادم.

در اصل «کتاب را به او پس دادم» است در جملات قبل، لفظ «به او» نیامده است، اما خود مخاطب منظور جمله را درک می‌کند و نیازی به ذکر آن نیست. در واقع، این معنی جمله است که منجر به حذف آن بخش شده است. در این حالت، «حذف به قرینه معنوی» داریم.

مطابقت نهاد و فعل

هاد و فعل به لحاظ مفرد و جمع بودن با هم تطابق دارند؛ به این معنی که اگر نهاد مفرد است فعل هم به‌صورت مفرد به کار می‌رود و اگر نهاد جمع است، فعل به شکل جمع می‌آید.

علی به پارک رفت.

آن ها به پارک رفتند.

تعریف گزاره و انواع آن

گزاره خبری است که درباره نهاد می‌دهد. مهم‌ترین بخش گزاره، فعل است و اجزای اصلی جمله به‌وسیله آن شناخته می‌شود. گزاره می‌تواند تنها از یک کلمه تشکیل شود و در این حالت آن یک کلمه، معمولاً فعل است. قید، مسند و مفعول و… همگی در قسمت گزاره قرار دارند.

محمد آمد. هوا گرم بود.

امیر خانه را خرید. خانه: مفعول است که در قسمت گزاره قرار دارد.

او آهسته راه می‌رود. آهسته: قید که در قسمت گزاره قرار دارد.

0 دیدگاهبستن دیدگاه‌ ها

ارسال دیدگاه

عضویت در خبرنامه

آخرین پست ها و مقالات را در ایمیل خود دریافت کنید

[mc4wp_form id="517"]

ما قول می دهیم که اسپم ارسال نشود :)